بخش اعظم شبکه پیچیده ذهن آدمی را نگرشها و عادات او در مورد متداول زندگی ازجمله مقوله پول و سرمایهگذاری تشکیل میدهد . هنگام مواجهه با موضوع بسیار مهمی به اسم پول ، درک رفتارهای تأثیرگذار بر فرآیندهای تصمیمگیری فرد بسیار سودمند خواهد بود .
این تصمیمها مبتنی بر دو انگاره روانشناختی بنیادی است :
1) احساسات ( هیجانات )
2) شناختها
هیجانات عموما با نحوه احساس کردن انسانها در ارتباط است ، در حالی که شناختها با چگونگی اندیشیدن آنها سروکار دارد . تمایز فوق در نگاه نخست ممکن است چندان ارزشمند به نظر نرسد ، اما درواقع چارچوبی را برای درک شیوه پندار و کردار افراد در رابطه با ثروت شخصیشان فراهم میکند .
شناسایی تیپ رفتاری سرمایهگذار از آن جهت سودمند است که احتمال تغییر ناگهانی و غیرمنتظره ترکیب پرتفوی را توسط مشتری در مواقع آشفتگی بازار کاهش میدهد .
مجموعاً چهار تیپ رفتاری سرمایهگذار توصیف میشود :
سطح ظرفیت تحمل ریسک ( قدرت ریسک پذیری ) و نوع سوگیری بارز ، شناختی ( ناشی از استدلال معیوب ) یا احساسی ( هیجانی ) ( ناشی از تکانهها یا احساسات ) ، نیز در هر یک از تیپهای رفتاری چهارگانه معرفی میگردد .
ریسک گریزترین و ریسک پذیرترین تیپهای رفتاری تحت تأثیر سوگیریهای احساسی هستند ، در حالی که سوگیریهای بارز در دو تیپ رفتاری دیگر که مابین آنها قرار دارند ، از نوع شناختی است .
نمونههای مالی از رفتار متناقض و خود براندازانه
چند نمونه مالی از رفتارهای رایجی که منجر به عملکرد نامطلوب پرتفوی سرمایهگذاران میشود ، مورد بررسی قرار میگیرد .
نمونه اول : تعقیب کننده بازده
یکی از ابتدایی ترین غرایز مالی در انسان ، تمایل وی به آگاهی از گزینه سرمایهگذاری مد روز است . حتماً برایتان اتفاق افتاده است که در یک مهمانی باخبر شدهاید یکی از آشنایان شما ، سود کلانی از سرمایهگذاری در سهام شرکت الف کسب کرده و در همان لحظه از خود پرسیدهاید : چرا من از این فرصت سرمایهگذاری درآمدزا استفاده نکنم ؟ » . همین رویداد در مورد سهام شرکتهای اینترنتی در اواخر دهه 1990 و سپس بخش املاک و مستغلات در طول دهه بعد به وقوع پیوست . حالا باید منتظر شکلگیری حباب قیمتی در سهام شرکتهای فعال در عرصه شبکههای اجتماعی باشیم . بدون شک روزی فرا خواهد رسید که این حباب تخلیه میشود و عده کثیری از سهامداران شرکتهای مزبور با زیانهای قابلملاحظه روبرو میگردند .
این گروه ، آخرین روند را دنبال نموده و به قیمت سهام توجهی نمیکنند . سرمایهگذاریهای آنها هیچ مبنای منطقی و مستدلی ندارد . افراد مذکور بدون آنکه زمانی را برای خروج از سرمایهگذاری تعیین کرده یا راهبردی در این زمینه داشته باشند ، بیمهابا دست بهکار میشوند . شاید قسمت سهام آنها بالا برود ، اما ازآنجاکه فاقد برنامه و طرح مشخص هستند ، در نهایت با ضرر و زیان مواجه خواهند شد .
ما نیز همانند سرمایهگذاران باید در مقابل وسوسه مشارکت در چنین طرحهایی مقاومت کرده و از این فرصتهای ( بهتر است بگوییم تهدیدهای ) زیانآور دوری بجوییم .
اینرو میبایست بر غرایز طبیعی خود که ما را به سمت حضور در طرحهای سرمایهگذاری نا بهینه رهنمون میسازد غلبه کنیم ، یا لااقل در صورت تصمیم به سرمایهگذاری ، یک راهبرد خروج برای خود در نظر بگیریم .
نمونه دوم : قمارباز ( معاملهگر ) بیش از حد مطمئن
کم نیستند سرمایهگذارانی که خود را باهوشتر از سایر بازیگران بازار میدانند ، هیجان و استرس معاملات چه در طول ساعات کاری و چه خارج از آن برایشان لذتبخش است ( مثل هیجان قماربازی ) ، و در نهایت زیان میکنند ( البته بردهای اتفاقی و گاه و بیگاه نیز دارند که آنها را به ادامه بازی ترغیب مینماید ) . این زیان باعث میشود افراد مزبور در تلاش برای رسیدن به نقطه سربهسر ، رفتار معاملاتی قمار گونه و پرخطری را از خود بروز دهند . در نقطه مقابل ، فردی وجود دارد که از رفتار فوق اجتناب میورزد ( یا آن را در سطح معتدل و قابلقبول حفظ میکند تا به فرایند خلق ثروت او در بلند صدمهای نزند ) و از طریق پسانداز و سرمایهگذاری منابع پولی خود در دورههای زمانی طولانی ، بهتدریج بر ثروتش میافزاید . این فرد را سرمایهگذار پسانداز کننده مینامیم .
فرد با نگاهی هرچند گذرا و سطحی به شکل میتواند در مورد انتخاب رفتار مورد علاقه خود تصمیم بگیرد . البته ابتدا باید فاکتورهایی که مانع از بروز رفتار مطلوب میشود ، شناسایی گردد.
نمونه سوم : سرمایهگذار بسیار محافظهکار
برخی از سرمایهگذاران بسیار محافظهکارانه فکر میکنند . ترس و نگرانی این سرمایهگذاران از ضرر و زیان مالی در بازارهای نزولی به اندازهای زیاد است که مانع از ریسک پذیری آنها حتی به میزان اندک میشود . ایراد رویکرد مزبور این است که افراد کاملاً ریسک گریز در سالهای پایانی زندگی خود با کسری پسانداز روبرو میشوند . شکل ، موضوع فوق را نشان میدهد . درآمد فرد در مراحل اولیه زندگی حرفهای ، کفاف مخارج او ( شامل هزینه تحصیل و خرید مسکن ) را نمیدهد . در سالهای میانی زندگی کاری و حرفهای ، درآمد فرد از هزینههایش پیشی میگیرد و بدهی او کاهش مییابد . در اواخر عمر ، حرفه کاری فرد به صورت ارادی یا غیرارادی خاتمه مییابد و درآمد او بار دیگر به اندازهای نخواهد بود که نیازهای پولیاش را برآورده سازد . اما اگر او درآمد خود را آگاهانه سرمایهگذاری کند ، میتواند امید داشته باشد که در مراحل پایانی زندگی با کسری وجوه مواجه نشود . برخی از مردم در موقعیت مزبور بهطور حسی میدانند که باید ریسک بیشتری را بپذیرند ، اما قادر به انجام این کار نیستند . آنها از مفاهیمی مثل تورم و بازده پایین اوراق قرضه آگاهی دارند ، با این حال از پذیرش ریسک که لازمه ثروت آفرینی است ، خودداری میکنند .
فرد دوست ندارد در موقعیتی قرار بگیرد که با افزایش سن و در مراحل پایانی زندگی خود ، از ذخیره پولی کافی برخوردار نباشد . در این مورد پذیرش ریسک توصیه میشود . در سایر موارد ، مشاوران زمان زیادی را صرف آن میکنند که از ریسک پذیری افراد بکاهند .
با مطالعه نمونههای مذکور دریافتیم افراد با اینکه میدانند باید مسیر دیگری را طی کنند ، بازهم مرتکب اشتباه میشوند و تصمیمهایی در زمینهٔ مسائل مالی میگیرند که چندان مطلوب نیست . در دیگر موارد ، فرد ممکن است از رفتار غیر عقلایی خودآگاه نبوده و نیاز به مشاوری داشته باشد که اشتباهاتش را تشخیص دهد و به او گوشزد کند .
اگر تیپ رفتاری اصلی خود را شناسایی کرده و سپس رفتارهای غیر عقلایی منحصر به فردتان را تشخیص دهید ، میتوانید بر این رفتارها فائق آمده و در نهایت به اهداف مالی موردنظر خود دست یابید .
فرض کنید شما ۱۰ میلیون تومان پول دارید و قصد سرمایهگذاری آن را دارید. قیمت سهم ایران خودرو در حال حاضر ۴۰۰ تومان است، شما با ۱۰ میلیون تومان پولتان تعداد ۲۵ هزار سهم خودرو میخرید، با این هدف که در قیمت بالاتری آنها را بفروشید. اگر چند وقت بعد قیمت سهم ۵۰۰ تومان شود و شما اقدام به فروش کنید، روی هر سهم ۱۰۰ تومان و جمعاً ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان سود میکنید (کارمزد و مالیات در نظر گرفته نشدند).
حالا فرض کنید به جای خرید سهم خودرو، وقتی که خودرو ۴۰۰ تومان است قرارداد اختیار خرید آن را با قیمت اعمال ۴۰۰ تومان (قرارداد بیتفاوت) به قیمت ۴۰ تومان میخرید. در اینجا تنها با صرف ۱ میلیون تومان از کل ۱۰ میلیون تومانتان میتوانید اختیارِ خریدن ۲۵ هزار سهم خودرو (معادل ۲۵ قرارداد) را بدست بیاورید. در صورتی که چندی بعد، قیمت خودرو به ۵۰۰ تومان برسد، با توجه به روند سهم احتمالاً میتوانید قرارداد را کمی بیشتر از ارزش ذاتی آن بفروشید، فرضاً ۱۱۰ تومان (اگر سهم روند قدرتمند صعودی داشته باشد حتی ممکن است تا ۱۳۰ تومان هم بفروشید). در اینجا بابت فروش ۲۵ هزار حق اختیار خرید، به قیمت ۱۱۰ تومان، ۲ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان بدست میآورید که اگر هزینه اولیه (۱ میلیون تومان) را کم کنید، در نهایت ۱ میلیون و ۷۵۰ هزار تومان سود کردهاید (هر سهم ۷۰ تومان و 175 درصد سود).
در سناریوی خرید سهام با قرار دادن ۱۰ میلیون تومان (کل نیرویتان) بابت هر سهم ۱۰۰ تومان سود کردید و در سناریوی خرید اختیار خرید با قراردادن ۱ میلیون تومان، بابت هر سهم ۷۰ تومان سود کردید. شما از یک مرد لاغر + یک اهرم استفاده کردید و تقریباً همان نتیجهای را گرفتید که با چند مرد قدرتمند بدون اهرم گرفته بودید.
خب حالا در صورتی که تمام نیروی موجودتان (تمام مردان نیرومند) را پشت اهرم میگذاشتید چطور؟!
در این صورت توپ نه تنها حرکت میکرد بلکه چند متری هم به هوا پرتاب میشد. با ۱۰ میلیون سرمایهگذاری، میتوانستید حق اختیار خرید ۲۵۰ هزار سهم را بدست آورید و فرضاً اگر در نهایت قرارداد را ۱۱۰ تومان میفروختید و بابت هر حق اختیار ۷۰ تومان سود میکردید، ۲۵۰ هزار، جمعاً ۱۷ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان سود خالص بدست میآوردید (در حالت خرید سهام تنها ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان سود میکردید).
نکات بسیار مهم:
1) همانطور که سود آپشن به نسبت سهام حالت اهرمی دارد، زیان آن هم همینطور است.
2) بدون آموزش به هیچ عنوان در بازار اختیار ، معامله نکنید و زمانی که استراتژی معاملاتی بازار اختیار معامله را یاد بگیرید با دید باز در این بازار (سکه ، زعفران و سهام) معامله خواهید زد.
در این مقاله به زبان ساده توضیح میدهیم که چطور بدون وارد شدن به بحث استراتژی های معاملاتی آپشن می توان از ریزش ها و روندهای نزولی هم سود بدست آورد:
شما یکی از سهم هایی که برای آنها آپشن منتشر می شود را بررسی کرده اید و در نمودار آن یک مقاومت خیلی قدرتمند یافته اید یا تحلیل بنیادی کرده اید یا خبری رانتی به شما رسیده است و . که در نهایت با درصد اطمینان بالایی قانع شده اید این سهم در فلان نقطه دچار ریزش خواهد شد. واکنش معمول در بازار ما برای کسانی که آن سهم را دارند، نقد کردن هست احتمالاً خرید مجدد در قیمت پایین تر.شما اگر سهم پایه را داشته باشید با آپشن می توان انواع گوناگونی استراتژی پیاده کرد تا بدون نقد کردن از نزول قیمت منتفع شد ولی از آنجایی که قرار شد وارد استراتژی ها نشویم، در ادامه فرض می کنیم شما سهم پایه را ندارید و فقط می خواهید قرارداد آپشن آنرا معامله کنید و از نزول آن سود کسب کنید.
در این صورت دو راه برای این کار وجود دارد:
1) فروش اختیار خرید:تعدادی قرارداد اختیار خرید از سهم مورد نظر را به فروش می رسانید، از این طریق برای شما تعهدی به وجود می آید که در موعد سررسید تعدادی از آن سهام را به قیمت اعمال به شخص مقابل که قرارداد را خریده است و اختیار اعمال آنرا دارد، بفروشید!
بعد از انجام این کار وقتی که قیمت سهم پایه مطابق پیش بینی تان نزولی شد، به تبع آن قیمت قرارداد نیز نزولی می شود و چون رابطه قیمت سهم پایه و قرارداد آپشن، حالتی اهرمی دارد، معمولاً با ۵ درصد نزول قیمت سهم پایه، قیمت قرارداد چندین برابر نزول پیدا می کند.
در اینجا شما باید نقطه برگشت (نقطه حمایت) قیمت سهم را پیدا کنید و قبل از رسیدن به آن، اقدام به خرید کاهنده قرارداد کنید و دقیقاً همان تعداد قرارداد هایی را که فروخته بودید مجدداً خریداری کنید. از این طریق موقعیت باز فروش شما بسته می شود و دیگر تعهدی نخواهید داشت. دیگر نه موقعیت باز خرید و نه موقعیت باز فروشی نخواهید داشت.
از آنجایی که قرارداد ها را در قیمت بالا فروخته بودید و در چند ده درصد قیمت پایین تر، موقعیت باز فروش خودتان را بستید، از اختلاف قیمت، سود کسب می کنید. روند نزولی بود و شما سود کسب کردید.
اما این روشی نیست که توصیه به اجرای آن کنم، این روش از آنجایی که برای شما تعهد ایجاد می کند، بالقوه می تواند ریسک بسیار زیادی داشته باشد.
۲) خرید اختیار فروش:این روش بسیار ساده تر و بشدت کم ریسک تر هست. در این روش پس از پیش بینی نزول قیمت سهم پایه، یکی از قراردادهای اختیار فروش آنرا که ترجیحاً وضعیت مالی در سود دارد، خریداری می کنید و در نتیجه اختیارِ فروش آن سهم به تعدادی مشخص در تاریخ سررسید را بدست می آورید. با نزول قیمت سهم پایه، قیمت قرارداد اختیار فروش افزایش می یابد و حالا می توانید آنرا با قیمت بالاتری بفروشید. در نهایت اگر روند آنطور که پیش بینی کردید پیش نرود، برعکس روش قبلی، دچار زیان سنگینی نخواهید شد و صرفاً به اندازه وجه پرمیومی که پرداخته بودید زیان می کنید.
استراتژی های معاملاتی وجود دارند که در ترکیب با این دو روش، ریسک شما را بشدت کم و تقریباً صفر می کنند، اما قرار شد توضیح را پیچیده نکنیم.
نکته مهم: بدون آموزش به هیچ عنوان در بازار اختیار، معامله نکنید و زمانی که استراتژی معاملاتی بازار اختیار معامله را یاد بگیرید با دید باز در این بازار (سکه ، زعفران و سهام) معامله خواهید زد.
در بازار بورس بسیار مهم هست که معامله گران روندهای قیمتی را شناسایی کنند و با توجه به آنها دست به معامله بزنند. روند یعنی مجموعه ای از حرکات صعودی و نزولی قیمت ، که اگر مجموع برآیند حرکتها صعودی باشد روند صعودی هست و برعکس روند نزولی هست.
یکی از مهمترین کارهای معامله گران در بازار بورس شناسایی روندهای صعودی و نزولی و تصمیم گیری نگهداری یا فروش سهام بر اساس آنهاست.
درباره این سایت